محل تبلیغات شما

گاهی نمیدونم چه تعبیری از رفتار بعضی از آدما داشته باشم . الان نصف شب . من از شدت سرفه نمیتونم بخوابم . بلند شدم قطره ساعت 2 رو زدم و گرفتار سرفه هام شدم . از اونور داداشم هم سرفه میکنه . برا اونم آب بردم و برا خودم آب جوش عسل هم زدم خوردم ولی فایده نداشته انگار یکی نشسته وسط گلوم و یه پر گرفته قلقلکم میده و سرفه میافتم.  مامانم از جاش بلند میشه میره به داداشم سر میزنه بش میگه آب برات آوردن؟! اما سراغ من نمیاد . یعنی صدام نشنیده . یا من بیچاره چون عین ربات کار میکنم اصلا مریضی م دیده نمیشه و مهم نیس !!! حالا هم اونقدر باید با این حال بلولم تا خوابم ببره باز شده ساعت 4 و باید بیدار شم . فردا صبح هم باید زود بلند شم کارام کنم و برم باشگاه .
نمیدونم چه قضاوتی راجبش بکنم . اما هرچی هست سعی میکنم مثبت ترینش رو در نظر بگیرم . ولی منم گناه دارم گاهی دلم میخواد یکی مراقبم باشه و ازم پرستاری کنه . شاید بشینم کتاب بخونم بلکه سرفه ها بپره و خوابم ببره .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها