به جایی که پنج شنبه جمعه ها استراحت بیشتری کنم و اعصابم آروم کنم . متنفر شدم از هرچی پنجشنبه و جمعه و روزای تعطیل.
این مرد اصلا با من سر سازگاری نداره . خیلی اذیتم میکنه. از همین امروز صبح که خونه بودم شروع کرده تا فردا شب که جلو چشم منو میبینه.
رو زمین راه میرم انگار سر دلش راه میرم .
از هوا نفس میگیرم انگار از جونش میگیرم .
دلم میخواد از خونه بندازتم بیرون و برم و جلوی همه بگم من فرار نکردم اون منو انداخت بیرون . کارم آسون میشد .
درباره این سایت