محل تبلیغات شما

خیلی کار دارم . همش وقت کم میارم . همش از برنامه های اصلی م عقبم.  شب هم که بخوام بشینم کاری کنم اونقدر جسم و روحم خسته ست که یاری نمیکنه .

از طرح سوال و تصحیح مکرر و دغدغه برنامه ریزی ش کلافه شدم . گاهی میرم سر کلاس بچه‌ها میگن خانم گفته بودی امتحان میگیری ، بعد یه آخخخخ از ته وجودم میاد بیرون . یا سوال همون موقع تند تند طرح میکنم میدم یا چیزی رو که از قبل دست نویس کردم و تایپ نشده رو کپی میزنم . کاری که اصلا دوس ندارم.

دیروز رفتم دکتر و آمپول زدم و دارو داد . شربت داده هر 8 ساعت یه بار . اما من یادم میره 8 ساعت یه بار بخورم . هنوزم ساعت 12 شب و 4 صبح برای قطره بیدار میشم ولی مراقبت از خودم یادم میره .

این چند روز اونقدر سرفه میکردم که سر و پهلوها درد میگرفت . دور سرم و تو گوشام یه توده سنگین هوا حس میکنم . انگار گوشام بسته ست .

دلم میخواد یه روز فقط یه روز صبح رو بدون عجله و دغدغه کارا از خواب بیدار شم . دلم میخواد تا هر ساعت دوس دارم تو جام بخوابم تا خسته بشم و بعد بلند بشم . این مدت اونقدر خسته م که هر روز دلم همین آرزو رو میکنه .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها